کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رام شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ضرع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zar' ۱. رام شدن. ٢. فروتنی کردن؛ فروتنی.
-
انقیاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enqiyād ۱. گردن نهادن؛ مطیع شدن؛ فرمانبرداری.۲. فروتنی.۳. [قدیمی] خوار و رام شدن.
-
سلاست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سلاسة] salāsat ۱. نرمی؛ آسانی.۲. روانی کلمات که در آن الفاظ ثقیل و مشکل نباشد.۳. [قدیمی] نرم شدن.۴. [قدیمی] نرمخوی شدن.۵. [قدیمی] رام شدن.
-
تسلیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taslim ۱. گردن نهادن؛ رام شدن.۲. واگذار کردن؛ سپردن.۳. (اسم) [قدیمی] درود؛ سلام.
-
ارتیاض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ertiyāz ۱. ریاضت کشیدن.۲. رنج بردن برای آموختن یا تعلیم گرفتن.۳. رام شدن بر اثر تعلیم.