کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: رُعاة] rā'i ۱. (نجوم) از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی؛ ذوالعنان.۲. (اسم) [قدیمی] = چوپان۳. (اسم) [قدیمی] کسی که قومی را رعایت و سرپرستی و راهنمایی میکند.۴. (اسم) [قدیمی] امیر؛ والی؛ حاکم.۵. [قدیمی] نگهدارنده؛ حراستکننده.
-
جستوجو در متن
-
رعات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رعاة، جمعِ راعی] [قدیمی] ro'āt = راعی
-
ذوالعنان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (= گیرندۀ عنان)] (نجوم) zol'enān از صورتهای فلکی شمالی؛ قائد؛ راعی.