کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راسته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rāste ۱. (زیستشناسی) گوشت چسبیده به ستون مهرهها؛ پشتمازه؛ پشتمازو.۲. راه راست و هموار.۳. دالان بزرگ و بدون پیچ و خم در بازار.۴. طول؛ بخش طولی: راستهٴ پارچه.۵. (زیستشناسی) از گروههایی که در تقسیمبندی گیاهان و جانوران به کار میرود و تیره...
-
واژههای مشابه
-
راسته بازار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹راستبازار› rāstebāzār بازار راست و دراز که در دو طرف آن دکان باشد.
-
جستوجو در متن
-
قیصریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قِیصرِیَّة] [قدیمی] qeysariy[y]e بازار بزرگ؛ راسته.
-
آلیگاتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: alligator] (زیستشناسی) 'āligātor خزندهای از راستۀ کروکودیلها با پوزهای کوتاه و پهنتر از تمساح.
-
جونده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت از جویدن) [جمع: جوندگان] (زیستشناسی) javande ۱. آنکه یا آنچه چیزی را میجود.۲. (اسم) هریک از جانوران راستۀ جوندگان.
-
قرلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی ؟] (زیستشناسی) qerellā(i) پرندهای کوچک، آبزی، و ماهیخوار از راستۀ سبکبالان.
-
قاب بالان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] (زیستشناسی) qābbālān راستهای از حشرات که دو بال آنها بهصورت پوشش قابمانند درآمده و دو بال دیگر را میپوشاند، مانند کفشدوزک و سوسک.
-
سبک بالان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sabokbālān راستهای از پرندگان کوچک و تیزپر که بسیاری از آنها خوشآواز هستند، مانند بلبل، قناری، گنجشک، و امثال آنها.
-
انجیرخوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹انجیرخور› (زیستشناسی) 'anjirxār پرندهای از راستۀ گنجشکان، شبیه سار، به رنگ زرد، با منقار قوی، دراز و کمی کج که سریع پرواز میکند.
-
پشت مازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پشتمازو› (زیستشناسی) [قدیمی] poštmāze ۱. تیرۀ پشت؛ ستون فقرات.۲. گوشتی که در دو طرف ستون فقرات گاو و گوسفند جا دارد و برای کباب کردن مرغوبتر است؛ راسته.
-
ساس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [آشوری] (زیستشناسی) sās حشرهای از راستۀ نیمبالان به رنگ سرخ و بیضیشکل و بزرگتر از کک که از خون تغذیه میکند و باعث سرایت بعضی امراض میگردد.
-
مگس خوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) magasxār پرندهای کوچک از راستۀ سبکبالان که بالای سرش دستهای از پر به شکل تاج قرار دارد؛ تاجورک.
-
خرگوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xargōs] xarguš ۱. (زیستشناسی) پستانداری علفخوار و از راستۀ جوندگان، با گوشهای دراز، لبهای شکافدار، دستهایی کوچکتر از پاها، و دم کوتاه.۲. (نجوم) = ارنب