کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی ذوق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bizo[w]q ۱. بیسلیقه.۲. کسی که علاقه و توجه به زیبایی و هنر نداشته باشد.
-
خوش ذوق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xošzo[w]q ۱. خوشقریحه؛ خوشطبع.۲. خوشسلیقه.
-
جستوجو در متن
-
تنوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanavvoq ۱. در خوراک و پوشاک تفنن کردن و به آن اهمیت دادن.۲. امری یا کاری را بهخوبی و بهاستادی انجام دادن.۳. ذوق و سلیقه به کار بردن.۴. خوشسلیقگی؛ حُسن ذوق.
-
احساس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ehsās ۱. دریافت؛ درک.۲. (روانشناسی) حس کردن چیزی بهوسیلۀ یکی از حواس پنجگانه.۳. (اسم) عاطفه؛ ذوق.
-
یاهو
فرهنگ فارسی عمید
(حرف ندا + ضمیر) [عربی] yāhu ۱. ای خدا.۲. (شبهجمله) (تصوف) درویشان در هنگام خداحافظی میگویند.۳. (اسم) نوعی کبوتر که بانگ یاهو برمیآورد.〈 یاهو زدن: (مصدر لازم) بانگ کردن کبوتر یاهو: ◻︎ کبوتر چو یاهو زد از روی ذوق / شد از روی او بوستان گرم شوق ...