کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اذهان] zehn ۱. فهم؛ دریافت.۲. یاد.۳. قوۀ باطنی که مطالب را به یاد نگه میدارد؛ هوش.
-
جستوجو در متن
-
ذهنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ذهن) [عربی. فارسی] zehni ۱. مربوط به ذهن.۲. ایجادشده بهوسیلۀ ذهن.۳. [مقابلِ عینی] جاگرفته در ذهن.
-
اذهان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ذهن] 'azhān = ذهن
-
متبادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متَبادر] mote(a)bāder پیشیگیرنده.〈 متبادر به ذهن: واردشده به ذهن؛ چیزی که ناگهان به خاطر میآید.
-
خطرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خطرة] [قدیمی] xatrat ۱. هر اندیشهای که بر ذهن وارد میشود.۲. (تصوف) هر اندیشهای که بر ذهن سالک وارد میشود.
-
مافی الضمیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] māfezzamir آنچه در ذهن و ضمیر است؛ فکر.
-
خیال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خَیال] xiyāl ۱. صورتی که در خواب یا بیداری به ذهن آید؛ پندار؛ گمان؛ وهم.۲. نیرویی که بهوسیلۀ آن صورتهایی که در زمانی دیده شده در ذهن تجدید و احیا میشود.
-
القا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: القاء] 'elqā مطلبی را به فکر یا ذهن کسی افکندن.〈 القای شبهه: کسی را به اشتباه انداختن.
-
متخیله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متخیّلَة] (فلسفه) motaxayyele قوهای در ذهن که تخیل را ایجاد کند؛ قوۀ تخیل.
-
خطور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] xotur گذشتن اندیشهای به ذهن یا به یاد آمدن امری پس از فراموشی.
-
تبادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabādor ۱. پیشی گرفتن.۲. [قدیمی] خطور کردن به ذهن.
-
خاطره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خاطرَة] xātere ۱. اثری که از یک واقعه در ذهن کسی میماند.۲. یادبود؛ یادگار.
-
تجسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tajassom ۱. بهصورت جسم در پیش چشم نمایان شدن.۲. ایجاد کردن تصویر چیزی در ذهن.
-
فکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: افکار] fekr ۱. فعالیت آگاهانۀ ذهن برای دریافتن چیزی؛ اندیشه.۲. محصول فعالیت ذهنی.۳. مشغولیت ذهنی.۴. ذهن.۵. برنامه؛ هدف.۶. توجه؛ نگرانی.〈 فکر کردن: (مصدر لازم) اندیشه کردن؛ اندیشیدن.