کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذنب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذنب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ذنوب] [قدیمی] zamb جرم؛ گناه؛ کار ناروا.〈 ذنب لایغفر: [قدیمی] گناه نابخشودنی.
-
ذنب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَذناب] [قدیمی] zanab ۱. دنب؛ دم.۲. دنبال؛ دنباله.
-
واژههای مشابه
-
ذنب الاسد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (نجوم) zanabol'asad ستارهای روشن در صورت فلکی اسد که در دم او جا دارد؛ قطبالاسد.
-
ذنب الدجاجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذنبالدّجاجَة] (نجوم) zanaboddajāje ستارهای درخشان در صورت فلکی دجاجه که در دم او جا دارد؛ ردف.
-
جستوجو در متن
-
ذنوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ذنب] [قدیمی] zonub =ذَنْب
-
رجز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ro(e)jz ۱. پلیدی.۲. بتپرستی.۳. (اسم) عذاب.۴. (اسم) ذنب؛ گناه.
-
دلبوث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] dal[a]bus گیاهی با شاخهها و برگهای باریک که گل آن شبیه سوسن کبود و بلندیش تا یک متر میرسد و ریشۀ آن شبیه پیاز است و بعد از خشک شدن بسیار سخت میشود. در طب به کار میرود؛ ذنبالفرس؛ سیفالغراب؛ سوسن صحرایی.
-
صرفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صرفَة] sarfe ۱. (نجوم) ستارهای روشن از قدر اول بر ذنب اسد که منزل دوازدهم ماه است: ◻︎ بیصرفه در تنور کن آن زر صرف را / کاو شعلهها به «صرفه» و عوا برافکند (خاقانی: ۱۳۴).۲. سود؛ بهره؛ فایده.۳. [قدیمی] مهرهای که زنان با آن مردان را افسو...