کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
زفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: zafar] [قدیمی] zafar دهان: ◻︎ زبانش بهسان درختی سیاه / زفر باز کرده فگنده به راه (فردوسی: ۱/۲۳۲).
-
ظفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] zafar پیروز شدن؛ غلبه.〈 ظفر شدن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 ظفر یافتن〈 ظفر یافتن: (مصدر لازم) پیروز شدن؛ دست یافتن به مراد؛ غلبه کردن.
-
ظفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zofor, ze(o)fr ناخن.