کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذعغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
زاغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) zāq ۱. (زیستشناسی) پرندهای حلالگوشت از خانوادۀ کلاغ با پرهای سیاه که در تابستان به جاهای سردسیر میرود.۲. (صفت) به رنگ کبود؛ به رنگ ازرق: ◻︎ یکی باغبان اندرآن باغ بوده / دل سختش و دیدهٴ زاغ بوده (اسدی: لغتنامه: زاغ).۳. (موسیقی) [قدیمی] از ...
-
زاغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: زاگ، زاک] ‹زاک› (شیمی) [قدیمی] zāq = زاج١