کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) [عربی: ذرَّة، جمع: ذَرّات] zarre ۱. مقدار اندک از چیزی.۲. (اسم، فاعلی) هریک از اجسام ریزۀ پراکنده در هوا که در شعاع آفتاب دیده میشود.
-
ذره بین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) zarrebin عدسی کوچک که چیزهای ریز در زیر آن درشت دیده میشود و برای خواندن خطهای ریز و دیدن برخی چیزهای ریز به کار میرود.
-
ذره بینی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ذرهبین) [عربی. فارسی] zarrebini جانوران و چیزهای بسیارریز که جز با ذرهبین دیده نشوند: جانوران ذرهبینی.
-
ذره پرور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] zarreparvar آنکه مردم ضعیف و حقیر و زیر دستان خود را پرورش دهد و به مقام و مرتبهای برساند.
-
ذره سان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] zarresān ۱. ذرهوار؛ مانند ذره.۲. حقیر و ضعیف.
-
واژههای همآوا
-
ذرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذرَّة] (زیستشناسی) zorrat گیاهی از تیرۀ غلات، دارای برگهای دراز و ساقۀ راست. بلندیش تا یک متر میرسد. دانههایش زردرنگ و شبیه نخود ریز و در روی شاخۀ کوتاهی به شکل خوشه پهلوی هم و پیوسته به یکدیگر تشکیل میشود و هر شاخه در حدود سیصد دانه ...
-
جستوجو در متن
-
ذر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذرّ] [قدیمی] zar[r] ۱. = ذره۲. نسل.
-
سا
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) [مخففِ آسا] sā شبیه؛ نظیر؛ مانند (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ذرهسا، دُرسا.
-
میکروفیلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: microfilme] mikrofilm تصاویر ذرهبینی که از سند یا کتابی بگیرند و بعد آن را بزرگ کنند.
-
خاکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xāke ذرههای نرم و خاکمانند که از نرم شدن و ساییده شدن چیزی به دست میآید: خاکهقند، خاکهزغال.
-
ذرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذرّات، جمعِ ذَرَّة] zarrāt = ذره〈 ذرات آلفا: (فیزیک) ذراتی هستند دارای بار مثبت الکتریکی که از رادیوم ساطع میشوند.
-
پروتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: proton] (فیزیک) po(e)roton ذرۀ بسیارریز ماده دارای بار الکتریکی مثبت که از اجزای تشکیدهندۀ اتم است.
-
میکروب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: microbe] (زیستشناسی) mikrob جانور ذرهبینی که در همهجا پیدا میشود و باعث تولید یا سرایت بیماری در انسان و حیوان میشود.