کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
زرآب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zar[']āb آب طلا که در نقاشی و تذهیبکاری بهکار میرود.
-
ضراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] zarrāb ۱. بسیارزننده؛ سختزننده.۲. کسی که سکه ضرب میکند.۳. زرگر.
-
ضراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zerāb ۱. با کسی شمشیر زدن.۲. نبرد کردن؛ با هم زدوخورد کردن.