کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذات حص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذات البروج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی (= دارای برجها)] [قدیمی] zātolboruj فلک هشتم که بروج دوازدهگانه (از حمل تا حوت) را در آن فرض کردهاند و آفتاب در هر ماه از ماههای خورشیدی در یکی از این بروج جا دارد؛ سماء ذاتالروج؛ کرسی.
-
ذات البین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذاتالبَین] [قدیمی] zātolbeyn ۱. میان دو تن یا دو گروه؛ آنچه میان دو یا چند تن باشد از خوبی یا بدی؛ دوجانبه؛ دوجانبی.۲. مشترک میان دو تن یا دو گروه.۳. حالت و حقیقت رابطۀ دو تن یا دو دسته.
-
ذات الریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذاتالرِئَة] (پزشکی) zātorriye درد، ورم، و چرکی که بر اثر سرماخوردگی شدید و گریپ در ریه پیدا میشود؛ ورم شش؛ پنومونی؛ سینهپهلو.
-
ذات الشمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zātoššemāl سوی چپ؛ جهت چپ؛ سمت دست چپ؛ دست چپ.
-
ذات الصدر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zātossadr ۱. (پزشکی) درد سینه؛ ورم پردۀ سینه؛ التهاب و ورم در حجاب حاجز.۲. اندیشه و راز درون.۳. (صفت) رازدار؛ دانای اسرار.〈 بیماری ذاتالصدر داشتن: [مجاز] حریص بودن به نشستن در بالای مجلس.
-
ذات الصدور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zātossodur ۱. اندیشهها؛ افکار.۲. رازها.۳. حاجتها.
-
ذات العماد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zātol'emād صاحب ستونها. Δ مٲخوذ از قرآن کریم: إرَمَ ذاتِالعِماد (فجر: ۹).
-
ذات الکرسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (= صاحب کرسی)] (نجوم) [قدیمی] zātolkorsi یکی از صورتهای فلکی شمالی مرکب از چندین ستاره بهصورت زنی که بر تخت نشسته و هر دو پا را بر زمین نهاده؛ عرش و منبر؛ خداوند منبر؛ مرٲة ذاتالکرسی.
-
ذات الید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی، مجاز] zātolyad مال؛ ثروت؛ دارایی.
-
ذات الیمین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی، مجاز] zātolyamin جانب راست؛ سمت دست راست؛ دست راست؛ به راست.