کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیوان سیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دیوان بیگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. ترکی] [قدیمی] divānbeygi مٲمور مخصوص اجرای احکام و قوانین در عهد صفویه که به بعضی از دعاوی هم رسیدگی میکرد.
-
دیوان خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] divānxāne عدالتخانه؛ دارالحکومه؛ جای قضاوت و حکمرانی.
-
صاحب دیوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] sāhebdivān ناظر خزانه و مالیۀ دولت؛ عهدهدار عایدات ممکلت؛ کارپرداز لشکریان. Δ صاحب دیوانی در قدیم شغلی بوده معادل با وزارت دارایی امروزی. رئیس دبیرخانۀ پادشاهی را صاحب دیوان رسالت میگفتند.〈 صاحبدیوان ر...