کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیوانه وار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیوانه وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) divānevār دیوانهمانند؛ مانند دیوانگان.
-
واژههای مشابه
-
گندم دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) gandomdivāne = شیلم
-
دیوانه سار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹دیوانهسر› [قدیمی] divānesār خیرهسر؛ خودسر؛ بیعقل.
-
دیوانه وش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) [قدیمی] divānevaš دیوانهوار؛ مانند دیوانه.
-
جستوجو در متن
-
وار
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) ‹واره› vār ۱. مثل؛ مانند؛ شبیه: مردوار، بزرگوار، بندهوار، دیوانهوار، دایرهوار.۲. دارنده: امیدوار، سوگوار.۳. لایق: شاهوار.۴. به اندازۀ باری که حیوان میتواند حمل کند (در ترکیب با کلمۀ دیگر): شتروار، خروار.۵. (اسم) [قدیمی] زمان؛ نوبت.