کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) divāre دیوارمانند؛ مانند دیوار؛ هرچیزی که شبیه دیوار باشد.
-
جستوجو در متن
-
جداره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] jedāre دیواره.
-
آندوکارد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: endocarde] (زیستشناسی) 'āndokārd پردهای که دیوارۀ قلب را از داخل میپوشاند.
-
لوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: lobe] (زیستشناسی) lob هریک از تقسیمات کوچک یک اندام که بهوسیلۀ شکاف، شیار، یا دیواره و نیز عملکرد از بخشهای دیگر جدا میشود.
-
خشکه کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خشککار› [منسوخ] xoškekār قسمتی از مجرای قنات که آب از کف و دیوارۀ آن تراوش نمیکند و فقط برای عبور آب کنده میشود.
-
اتوکلاو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: autoclave] (پزشکی) 'otok[e]lāv دستگاهی شبیه دیگ فلزی با دیوارۀ ضخیم و سرپوش بیمنفذ برای ضدعفونی کردن لوازم جراحی و زخمبندی بهوسیلۀ فشار بخار.
-
کلانشیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: collenchyme] (زیستشناسی) kol[l]ānšim نوعی بافت نگهدارندۀ گیاهی که دیوارۀ یاختههای آن ضخیم شده و باعث استحکام بخشهای علفی میشود.
-
تیوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: tube، مٲخوذ از فرانسوی یا لاتینی: tube] ti(o)yub محفظهای لاستیکی و گرد با دیوارۀ نازک که از هوا پر میشود و در تایر اتومبیل و امثال آن قرار میدهند؛ تویی.
-
جنب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] jamb ۱. پهلو؛ کنار.۲. (زیستشناسی) غشایی که روی ریهها را میپوشاند و به دیوارۀ داخلی قفسۀ سینه میچسبد.
-
الک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'alak ۱. وسیلهای گرد و دیوارهدار، با سوراخهای ریز که برای جدا کردن ناخالصی گَردها و حبوبات به کار می رود؛ آردبیز؛ موبیز.۲. چوب بلند بازی الکدولک.
-
تصلب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasallob سخت شدن؛ سفت شدن.〈 تصلب شرائین: (پزشکی) سفت و ستبر شدن دیوارۀ سرخرگها و تنگ شدن راه جریان خون که ممکن است باعث فشارخون شود و بیشتر مربوط به پیری و سالخوردگی است.
-
جدول بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] jadvalbandi ۱. ساختن دیوارۀ کوتاه بتونی در کنار جوی آب، میدان، پیادهرو، خیابان، و امثال آن.۲. کشیدن جدول؛ رسم کردن جدول بر کاغذ.۳. [قدیمی] نهرسازی در کنارۀ خیابانها.
-
طبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (موسیقی) tabl از آلات موسیقی شبیه دایره و دارای دیوارۀ بلند چوبی یا فلزی که در یک طرف یا هر دو طرف آن پوست نازکی کشیده شده و با دو تکه چوب نواخته میشود؛ دهل.〈 طبل عطار: = طبله
-
صندوقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] sandu(o)qe نوعی دیوار که آجرها را در آن ایستاده، مانند دیوارۀ صندوق، قرار دهند، بهطوریکه میان هر دو آجر به پهنای یک آجر خالی باشد.〈 صندوقهٴ سینه: (زیستشناسی) [مجاز] قفسۀ سینه؛ قسمت بالای ستون فقرات، دندهها، و استخوان جناغ...