کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیرینگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیرینگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dirinegi ۱. دیرینه بودن.۲. کهنگی؛ قدمت.
-
جستوجو در متن
-
ازلیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ازلیّة] 'azaliy[y]at ازلی بودن؛ دیرینگی؛ جاودانگی.
-
تقادم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqādom ۱. دیرینه شدن؛ دیرینه بودن.۲. دیرینگی.
-
ازل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ ابد] 'azal ۱. آنچه اول و ابتدا نداشته باشد؛ همیشگی؛ دیرینگی.۲. زمان بیابتدا.
-
قدمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قدمة] qedmat ۱. پیشی؛ دیرینگی.۲. سابقه در امری.۳. (فلسفه) قِدَم.
-
قدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qedam ۱. سابقه در امری؛ دیرینگی.۲. [مقابلِ حدوث] (فلسفه) وجود چیزی در جهان ازل و بدون وابستگی به چیز دیگر.