کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دگرگونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
غیرالدهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غَیرالدهر] [قدیمی] qeyroddahr سختیها و پیشامدهای روزگار که سبب دگرگونی شود؛ حوادث زمانه.
-
دگردیسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) degardisi ۱. تغییر صورت؛ تغییر شکل؛ دگرگونی؛ حالت دگردیس.۲. (زیستشناسی) تغییر شکل بعضی جانوارن در دورۀ زندگی معمولاً بعد از دورۀ جنینی؛ متامورفوز.
-
فرآیند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) farāyand ۱. سلسله دگرگونیهای طبیعی برای رسیدن به نتیجهای معیّن: فرایند هضم غذا، فرآیند رشد.۲. مجموعه عملکردهای مختلف برای حصول نتیجهای معین.
-
نکیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nakir ۱. انکار.۲. دگرگونی.۳. امر سخت و دشوار.〈 نکیرومنکر: نام دو فرشته که میگویند پس از مردن انسان در گور او حاضر میشوند و از اعمالی که در دنیا مرتکب شده پرسش میکنند.
-
محافظه کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mohāfezekār ۱. آنکه بااحتیاط رفتار کند؛ کسی که در کارهای خطرناک مداخله نکند؛ محتاط.۲. آنکه طرفدار آدابوسنن گذشته باشد.۳. (سیاسی) کسی که پیرو و تٲکیدکنندۀ نظام سیاسی موجود باشد و با هرگونه اصلاحات یا دگرگونی مخالفت کند.
-
دست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dast، جمع: دستان] dast ۱. (زیستشناسی) عضوی از بدن انسان از شانه تا سرانگشتان.۲. عضوی از بدن انسان از سرانگشتان تا مچ: ◻︎ گرفتش دست و یکسو برد از آن پیش / حکایت کرد با او قصهٴ خویش (نظامی۲: ۲۴۸).۳. (زیستشناسی) هریک از دو پای جلو چهارپ...