کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دکان و خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دکان دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] dok[k]āndār صاحب دکان؛ کاسبی که دکان دارد.
-
جستوجو در متن
-
ساباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سَوابیط و ساباطات] [قدیمی] sābāt ۱. دالان و راهرو روپوشیده بین دو خانه یا دو دکان: ◻︎ بود ساباطی اندر آن رسته / از دو سو سُمجهای در بسته (بهار: ۷۱۲).۲. پوشش بالای رهگذر.۳. سقفی که در زیر آن راه ورود به خانه باشد.
-
پرخو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] parxo[w] جای ریختن آرد یا غله در خانه یا دکان که از خشت و گِل یا تخته درست کنند؛ کنور؛ کندوله.
-
غله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غلَّة، جمع: غِلال و غَلاّت] qalle ۱. دانۀ حاصل از زراعت گیاهان تیرۀ گندمیان، مانندِ جو، گندم، ارزن، برنج، و امثال آنها.۲. [قدیمی] حاصل زراعت این گیاهان که هنوز برداشت نشده است.۳. [قدیمی] آذوقه.۴. [قدیمی] درآمد و دخلی که از کرایۀ خانه یا...
-
آونگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آوند، آون› [قدیمی] 'āvang ۱. ریسمانی که خوشههای انگور یا میوۀ دیگر را به آن ببندند و از سقف خانه یا دکان یا جای دیگر آویزان کنند که تا زمستان بماند: ◻︎ چون برگ لاله بودهام و اکنون / چون سیب پژمریده بر آونگم (رودکی: ۵۲۶).۲. (صفت) هر چیز آ...
-
خام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xām ۱. ناپخته.۲. نارس؛ کال.۳. [مجاز] ناآزموده؛ بیتجربه: ◻︎ تا به دکّان و خانه درگروی / هرگز، ای خام، آدمی نشوی (سعدی: ۱۲۰).۴. ویژگی چیزی که دستکاری نشده و در حالت طبیعی آن تغییری نداده باشند: نفت خام.۵. [قدیمی] دباغینشده (چرم).۶. [قدیمی] جوش...