کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دژکام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دژکام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: duškām] ‹دژکامه، دژاکام، دژاکامه› [قدیمی] dožkām ۱. ویژگی کسی که به کام و آرزوی خود نرسیده؛ اندوهگین: ◻︎ یکی نامه نوشت از ویس دژکام / به رامین نکوبخت و نکونام (فخرالدیناسعد: ۲۵۷).۲. خشمناک.۳. زاهد و پرهیزکار.۴. خواجۀ سرا.
-
جستوجو در متن
-
دژ
فرهنگ فارسی عمید
(پیشوند) [پهلوی: duš] ‹دش› [قدیمی] dož ۱. بد؛ زشت (در ترکیب با کلمات دیگر): دژآباد، دژآگاه، دژآلود، دژپسند، دژخیم، دژکام.۲. (صفت) غمگین؛ رنجیده.