کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دُوْری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) do[w]ri بشقاب؛ بشقاب بزرگ.
-
سه دوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (ریاضی) seduri = سهبعدی
-
واژههای همآوا
-
دوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) do[w]ri بشقاب؛ بشقاب بزرگ.
-
جستوجو در متن
-
مجانبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجانَبة] [قدیمی] mojānebat دوری گزیدن؛ دوری کردن.
-
تجنب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajannob دور شدن؛ دوری گزیدن؛ دوری کردن.
-
تحاشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahāši ۱. منکر شدن.۲. دوری کردن؛ پرهیز کردن؛ از چیزی دوری گزیدن.
-
تباعد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tabā'od دوری کردن.
-
تجافی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajāfi دوری کردن.
-
بعدالمشرقین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بعدالمشرقَین] [قدیمی] bo'dalmašreqeyn ۱. دوری بین مشرق و مغرب؛ فاصلۀ میان مشرق و مغرب.۲. دوری بهقدر دوری مشرق از مغرب.
-
اجتناب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ejtenāb دوری کردن؛ پرهیز کردن.
-
مباعدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مباعَدة] [قدیمی] mobā'edat دوری؛ جدایی.
-
هجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hejr دوری و جدایی از کسی.
-
واگرایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) vāge(a)rāy(')i تباعد؛ دوری.