کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دُوال پا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دوال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dawāl] ‹دوبال› davāl ۱. تسمه.۲. تسمۀ ستبر.۳. تسمۀ رکاب.۴. تسمۀ کمر؛ کمربند: ◻︎ ز سنگ سپهدار و هنگ سوار / نیامد دوال کمر پایدار (فردوسی: ۱/۳۴۸).۵. تازیانه که از چرم بافته شود.۶. تسمۀ چرمی که با آن طبل بنوازند.
-
دوال باز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹دوالکباز› [قدیمی] davālbāz ۱. کسی که دوالک بازی کند و آن نوعی از بازی و قمار است که با دوال و حلقه و قلاب صورت میگیرد.۲. مکار؛ حیلهباز؛ طرار.
-
واژههای همآوا
-
دوال پا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دوالپای› [عامیانه] davālpā کسی که پاهایش لاغر و دراز مانند دوال باشد. Δ در افسانهها گفتهاند که مردمی هستند در بیابانها و جنگلهای هند دارای پاهای دراز و باریک مانند دوال که نمیتوانند راه بروند و هرگاه یکی از آنها کسی را ببیند بر پش...