کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دَمکلآزما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آزما
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آزمودن) ‹آزمای› 'āz[e]mā ۱. = آزمودن۲. آزماینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بختآزما، جنگآزما، رزمآزما، زورآزما.
-
جنگ آزما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹جنگآزمای› [قدیمی] jang[']āz[e]mā =جنگجو
-
رنج آزما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹رنجآزمای› [قدیمی] ranj[']āz[e]mā رنجبرنده؛ رنجبر: ◻︎ یکی بر در خلق رنجآزمای / چه مزدش دهد در قیامت خدای (سعدی: ۱۴۳).
-
رزم آزما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹رزمآزمای› [قدیمی] razm[']āz[e]mā رزمآزماینده؛ جنگدیده؛ رزمآزموده؛ جنگی؛ جنگاور.
-
دانش آزما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dāneš[']āz[e]mā آزمایندۀ دانش؛ امتحانکنندۀ علمودانش.
-
طبع آزما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹طبعآزمای› tab'[']āz[e]mā ۱. شاعری که طبع و قریحۀ خود را بیازماید.۲. آنچه خوی و طبیعت را بیازماید.