کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دو برادران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دوبه دو
فرهنگ فارسی عمید
(قید) dobedo ۱. دوتادوتا؛ دوتایی.۲. دوتن با هم بدون شخص دیگر.
-
سگ دو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه، مجاز] sagdo[w] = سگدوی
-
یکی به دو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه، مجاز] yekibedo گفتگوی بیجا و بیمعنی؛ مشاجره؛ ستیزه کردن.〈 یکیبهدو کردن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] گفتگوی بیجا و بیمعنی کردن؛ مشاجره کردن؛ ستیزه کردن.
-
واژههای همآوا
-
دوبرادران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دوبرارو› (نجوم) dobarādarān دو ستارۀ روشن در صورت فلکی دب اصغر؛ فرقدان؛ فرقدین.
-
جستوجو در متن
-
هفت برادران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (نجوم) haftbarādarān بناتالنّعش؛ هفتاورنگ؛ هفتبرارو.
-
ناهضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ناهضَة] [قدیمی] nāheze برادران و نزدیکان و نوکران مرد که برای او قیام کنند؛ ناهضةالرجل.
-
اخوان الصفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اخوانالصفاء] ‹اخوان صفا› [قدیمی] 'exvānossafā ۱. برادران پاکدل؛ دوستان یکدل.۲. انجمنی از حکما و علمای ایرانی که در اواسط قرن چهارم هجری در بصره و بغداد تشکیل شد و هدف آنان هماهنگ ساختن شرع اسلام با فلسفۀ یونان و ترویج حکمت یونانی ...