کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) davandegi تکودو؛ عمل دونده.
-
جستوجو در متن
-
سگ دوی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] sagdovi تکاپو و دوندگی بیهوده و بیفایده.
-
پادویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pādoy(')i ۱. شغل و عمل پادو.۲. [عامیانه] دوندگی در پی کاری.
-
تکاپو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹تکاپوی› takapu ۱. آمدوشد باشتاب؛ تکوپو؛ دوندگی.۲. جستجو.۳. در جستجوی چیزی به هر سو دویدن.
-
پادو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) pādo[w] ۱. شاگرد دکان یا کارگاه که در پی کارهای مختلف سرپایی فرستاده میشود.۲. خانهشاگرد.۳. کسی که برای انجام دادن کاری دوندگی کند.