کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دومین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ثانوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ثانی) [عربی: ثانویّ] sānavi[y] دومی؛ دومین.
-
ژوراسیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: jurassique] (زمینشناسی) žurāsik دومین دوره از دوران دوم زمینشناسی.
-
هوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] havvaz دومین کلمۀ مصنوعی از کلمات ابجد.
-
یک شنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عبری] yekšambe دومین روز هفته؛ روز بعد از شنبه.
-
اودئیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] 'ud'(y)il دومین سال از سالهای دوازدهگانۀ تقویم ترکی؛ سال گاو.
-
ب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حرف) b دومین حرف الفبای فارسی؛ با. Δ در حساب ابجد: «۲».
-
سیلورین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: silurien] (زمینشناسی) silo(u)riyan دومین دوره از دوران پالئوزوئیک که در آن نخستین جانوران در روی خشکی پدید آمدند.
-
ثور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] so[w]r ١. (نجوم) دومین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۲. [قدیمی] دومین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با اردیبهشت؛ گاو.۳. [قدیمی] گاو نر.
-
استراتوسفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: stratosphère] 'est[e]rātosfer دومین لایۀ اتمسفر با دمایی ثابت که در ارتفاع ۱۲ تا ۸۰ کیلومتری زمین واقع است.
-
آسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āse ۱. (ریاضی) محور.۲. (زیستشناسی) دومین مهرۀ گردن انسان که بعد از مهرۀ اطلس قرار دارد.۳. سنگ آسیا.
-
بتا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی] betā دومین حرف الفبای یونانی که بهصورت β نوشته میشود، این حرف و اسم آن را در پارهای از علوم عنوان برخی از اشیا قرار دادهاند: ذرات بتا، اشعهٴ بتا.
-
بقره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بقرَة] baqare دومین و بلندترین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۸۶ آیه؛ سنامالقرآن؛ فسطاطالقرآن.
-
زهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: زهرَة] (نجوم) zohre دومین سیارۀ منظومۀ شمسی؛ ناهید؛ ونوس؛ خنیاگر فلک؛ مطربۀ فلک؛ بیدخت؛ بغدخت؛ بیلفت. Δ قدما زهره را سعد میدانستند و به خنیاگری نسبت میدادند.
-
تابستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tābestān دومین فصل سال، بعد از بهار و قبل از پاییز، مرکب از سه ماه تیر، مرداد، و شهریور. در این فصل روزها از همهوقت درازتر و اشعۀ خورشید به عمود نزدیکتر و هوا گرمتر است.
-
جبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جبَّة] jobbe ۱. [جمع: جبب و جباب] جامۀ گشاد و بلند که روی جامههای دیگر بر تن کنند.۲. جوشن؛ دِرع؛ زره.۳. (زمینشناسی) دومین لایۀ تشکیلدندۀ زمین، میان پوسته و هسته؛ گوشته.〈 جبهٴ هزارمیخ: [قدیمی، مجاز] آسمان و ستارگان در هنگام شب.