کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوقلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوقلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹دوغلو› (زیستشناسی، پزشکی) doqolu دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند؛ جنابه؛ دوبلغانه؛ توٲمان.
-
جستوجو در متن
-
هم شکم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] hamšekam دو کودک که با هم از یک شکم زاییده شده باشند؛ دوقلو.
-
توامان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تَوٲمان، تثنیۀ تَوٲم] to[w]'amān دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شده باشند؛ دوقلو.
-
توام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: توٲم، جمعِ تَوائِم] to[w]'am ۱. بچهای که با بچۀ دیگر در یک موقع از یک شکم متولد شود؛ همزاد؛ دوقلو.۲. چیزی که همراه، جفت، و در کنار چیز دیگر باشد، مثل زنوشوهر.
-
جنابه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] jonābe ۱. بچهای که با بچۀ دیگر در یک موقع از یک شکم زاییده شده باشد؛ دوقلو؛ توٲمان: ◻︎ دولت و ملت جنابه زاد چو جوزا / مادر بخت یگانهزای صفاهان (خاقانی: ۳۵۳ حاشیه).۲. (قید) بهصورت توٲمان: ◻︎ قصه چه کنم که در ره عشق / با محنت و غم جناب...