کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوز و کَلَک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ارسی دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [روسی. فارسی] 'orosiduz کفشدوزی که ارسی میدوزد.
-
لاخه دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lāxeduz پینهدوز؛ لختدوز.
-
لحاف دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] le(a)hāfduz کسی که لحاف میدوزد؛ آنکه پیشهاش لحافدوزی است.
-
لخت دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] laxtduz پارهدوز؛ پینهدوز؛ لاخهدوز.لخته۱〈 لختهلخته: تکهتکه.
-
قلاب دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] qollābduz کسی که پیشهاش قلابدوزی است.
-
پاره دوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pāreduz کسی که پیشهاش پینه زدن به کفش یا جامه است؛ پینهدوز؛ لاخهدوز.
-
پوستین دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) pustinduz کسی که پیشهاش دوختن پوستین است؛ واتگر.
-
زری دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) zariduz دوزندۀ زری؛ کسی که پارچههای زری میدوزد.
-
ساغری دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [معرب. فارسی] sāqariduz کسی که کفش یا چیز دیگر از چرم ساغری بدوزد؛ دوزندۀ کفش ساغری.
-
چکمه دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [ترکی. فارسی] čakmeduz کسی که چکمه میدوزد؛ آنکه شغلش دوختن چکمه است.