کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دورکننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دافع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] dāfe' دفعکننده؛ پسزننده؛ دورکننده.
-
تاراننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] tārānande ۱. پراکندهکننده.۲. دورکننده.
-
نافی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nāfi ۱. نفیکننده؛ ردکننده.۲. دورکننده.
-
رافض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: رَفَضَة] [قدیمی] rāfez ۱. ترککننده.۲. واگذارنده.۳. دورکننده؛ دوراندازنده.
-
غم پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qampardāz غمپردازنده؛ زداینده و دورکنندۀ غم؛ غمکاه؛ غمزدا: ◻︎ نه آن غم را زدل شایست راندن / نه غمپرداز را شایست خواندن (نظامی۲: ۱۹۱).