کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوره تحصیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دوره گرد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] do[w]regard کاسب و پیشهور که در کوچه و خیابان گردش کند و کالای خود را به فروش برساند.
-
هم دوره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] hamdo[w]re همزمان؛ همعصر؛ همروزگار؛ معاصر.
-
جستوجو در متن
-
متوسطه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَوسّطَة] mote(a)vassete مقطع تحصیلی پس از دورۀ راهنمایی و پیش از پیشدانشگاهی یا دانشگاه.
-
دانشنامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dānešnāme گواهینامۀ دانشگاه؛ گواهینامهای که در دانشگاه به دانشجویی که دورۀ تحصیلی دانشگاه را تمام کرده باشد میدهند.
-
سیکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cycle] sikl ۱. دور؛ دوره؛ گردش.۲. دورۀ سهساله تحصیلات بعد از دورۀ ابتدایی از سال هفتم تا سال نهم.۳. (صفت) کسی که دارای مدرک پایانی این دورۀ تحصیلی است.
-
گواهی نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) go(a)vāhināme مدرکی که بر توانایی شخص در انجام کاری یا گذراندن دورهای دلالت دارد: گواهینامهٴ تحصیلی، گواهینامهٴ رانندگی.
-
راهنمایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) rāhna(e,o)māy(')i ۱. راه نشان دادن به کسی؛ عمل راهنما.۲. رهبری؛ هدایت.۳. رسیدگی به عبور و مرور وسایط نقلیه.۴. (اسم) دورۀ تحصیلی سهساله بعد از ابتدایی و قبل از دبیرستان.
-
تز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thèse] tez ۱. رسالهای که دانشجویان باید در پایان دورۀ تحصیلی خود دربارۀ موضوع خاصی مرتبط به رشتۀ خود بنویسند؛ پایاننامه.۲. ایدهای که اثبات آن نیاز به تحقیق، بررسی، و آزمایش دارد؛ نظریه.۳. (فلسفه) بخش اول در تحلیل دیالکتیک که آنتیت...