کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوتایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دوبه دو
فرهنگ فارسی عمید
(قید) dobedo ۱. دوتادوتا؛ دوتایی.۲. دوتن با هم بدون شخص دیگر.
-
دوگان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] dogān ۱. دو؛ دوتا؛ دوتایی؛ دوبهدو.۲. دوبرابر.
-
آریا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ایتالیایی: aria] (موسیقی) 'ār[i]yā قطعۀ آوازی کوچک با همراهی ساز که به فرم دوتایی نوشته میشود و وزن آن سنگین است.
-
دوگانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: doganak] dogāne ۱. دوتایی؛ هرچیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد.۲. (اسم) [قدیمی] نماز دورکعتی؛ دو رکعت نماز.۳. [قدیمی] نماز صبح.
-
تا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ تار] [قدیمی] tā ۱. [مقابلِ پود] تار.۲. رشتۀ ریسمان.۳. تار مو.۴. (موسیقی) سیم یا مفتول سازهای زهی: ◻︎ مغنی ملولم دوتایی بزن / به یکتایی او که تایی بزن (حافظ: ۱۰۵۸).
-
سرود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: srōt, srūt] sorud ۱. نغمه؛ آواز.۲. (موسیقی) آواز طربانگیز یا هیجانآمیز که چند تن با هم به یک آهنگ بخوانند.۳. (موسیقی) سازی زهی و آرشهای با دستۀ کوتاه و کاسۀ دوتایی بزرگ و کوچک که اغلب در سیستان و بلوچستان و پاکستان نواخته میشود؛ قیچ...
-
جفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) joft ۱. واحد شمارش برخی چیزهایی که بهصورت دوتایی کاربرد دارد: یک جفت جوراب.۲. دو عدد از چیزی یا کسی.۳. (صفت) [مقابلِ طاق] زوج.۴. زن یا شوهر؛ همسر.۵. دو حیوان نروماده که با یکدیگر جفتگیری میکنند.۶. (صفت) [عامیانه، مجاز] دو چیز برابر و مانند ه...