کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنبالهدار دورهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دنباله رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] dombālero[w] پیرو؛ آنکه پشت سر دیگری برود.
-
جستوجو در متن
-
دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: دیار] [قدیمی] dār ۱. خانه؛ سرا.۲. [مجاز] دنیا.〈 دار عقبی: [قدیمی، مجاز] خانۀ آخرت؛ جهان دیگر.〈 دار غرور: [قدیمی، مجاز]۱. سرای خودخواهی و خودبینی.۲. دنیا: ◻︎ دور باد از خجسته مجلس تو / نکبت دهر پیر و دار غرور (سوزنی: ۲۰۸).&...
-
آنچت
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر + حرف + ضمیر) 'ānčet آنچه تو را: ◻︎ بدو گفت زال ای پسر هوش دار/ هرآنچت بگویم ز من گوشدار (فردوسی۲: ۲۴۵).
-
شرمسار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šarmsār خجل؛ شرمنده: ◻︎ ای هنر از مردی تو شرمسار / از هنر بیوهزنی شرم دار (نظامی۱: ۴۷).
-
آسمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āsmān] 'ās[e]mān ۱. (نجوم) فضای بیپایان و نیلگون که بالای سر ما دیده میشود. رنگ آبی آن، رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است.۲. (نجوم) فضایی که ستارگان و کهکشانها در آن قرار دارند.۳. سقف بنا.۴. نیروهایی ماوراءالطبیعه که بر...
-
که
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [پهلوی: kē] ke ۱. ضمیر پرسشی که دربارۀ افراد به کار میرود؛ چه کسی؟؛ کدام فرد؟: ◻︎ که را جاودان ماندن امیّد ماند / چو کس را نبینی که جاوید ماند؟ (سعدی۱: ۵۶).۲. شخصی که (در ترکیب با «آن»، «این»، «هر»، و ضمایر شخصی): ◻︎ وآنکه در بحر قُلزُم است غ...
-
پا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pād] ‹پای› pā ۱. عضوی از بدن انسان و حیوان که با آن راه میرود.۲. قسمت زیرین این عضو در انسان، از مچ تا سرانگشتان: ◻︎ ای تو را خاری به پا نشکسته کی دانی که چیست؟ / جان شیرانی که شمشیر بلا بر سر خورند (امیرخسرو: ۳۱۹).۳. [مجاز] قسمت زیرین...