کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: damāk] damā ۱. گرمی؛ حرارت.۲. درجۀ حرارت؛ اندازۀ گرمی یا سردی برحسب مقیاسهای قراردادی.
-
دما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دماء] [قدیمی] demā = دَم۲
-
واژههای همآوا
-
دمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: دُمُوع] [قدیمی] dam' اشک؛ سرشک؛ اشک چشم.
-
جستوجو در متن
-
ترموستات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: thermostat] termu(o)stāt دستگاهی خودکار برای ثابت نگه داشتن دما در یک فضا یا یک دستگاه در جریان بعضی از آزمایشها.
-
تله متر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: télémètre] telemetr ابزاری برای اندازهگیری کمیتهایی چون دما، رطوبت، فشار، و انتقال نتیجۀ آن از راه دور؛ دورسنج.
-
انقباض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enqebāz ۱. گرفته شدن؛ درهم کشیده شدن؛ گرفتگی؛ درهم کشیدگی.۲. (فیزیک) کاهش ابعاد جسم بدون تغییر در خاصیت آن، معمولاً در اثر کاهش دما.