کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلواپس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلواپس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] delvāpas نگران؛ آشفته؛ پریشانخیال؛ کسی که از تصور پیشامد بد نگران و ترسناک است؛ دلاندروای.
-
جستوجو در متن
-
دل اندروا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹دلاندروای، دلدروای› [قدیمی، مجاز] del[']andarvā دلواپس؛ نگران؛ مضطرب.
-
دل نگران
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] delnegarān مضطرب و دلواپس؛ کسی که دچار تشویش و اضطراب و منتظر حادثۀ بدی باشد.
-
آسوده دل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] 'āsudedel آسودهخاطر؛ کسی که دلواپس و مضطرب نباشد: ◻︎ کسی خسبد آسوده در زیر گل / که خسبند از او مردم آسودهدل (سعدی۱: ۷۹).
-
نگران
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) negarān ۱. [مجاز] اندیشناک؛ دلواپس.۲. [قدیمی، مجاز] چشمبهراه؛ منتظر.۳. [قدیمی] بیننده.