کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلتنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
دل تنگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] deltangi افسردگی؛ تنگدلی؛ اندوهگینی.
-
جستوجو در متن
-
حزن
فرهنگ فارسی عمید
، قدیمی: hazan (اسم) [عربی، جمع: اَحزان] hozn اندوه؛ دلتنگی.
-
ملال انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] malāl[']angiz آنچه سبب ملال و دلتنگی شود.
-
ضجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zajar دلتنگی؛ بیقراری؛ بیآرامی.
-
کفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kafā ۱. سختی؛ مشقت؛ رنج؛ محنت.۲. دلتنگی.
-
گرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gorm ۱. اندوه؛ غم؛ دلتنگی.۲. زخم؛ جراحت.
-
ژکنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] žakande کسی که از روی خشم و دلتنگی زیر لب سخن میگوید؛ لندلندکننده؛ غرغرکننده.
-
سآمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سآمة] [قدیمی] sa'āmat ۱. ملول شدن؛ به ستوه آمدن؛ بیزار شدن.۲. دلتنگی.
-
تیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tim ۱. اندوه؛ دلتنگی.۲. غمخواری.
-
آزردگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āzordegi ۱. رنجیدگی؛ دلتنگی؛ رنجش.۲. (اسم) [قدیمی] زخم.
-
اف
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: اُفٍّ (= اظهار دلتنگی میکنم)] 'of[f] کلمهای که در مقام اظهار دلتنگی و افسردگی و نفرت و انزجار به کار میرود.
-
کدورت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کدورة] kodurat ۱. دلتنگی؛ رنجش؛ آزردگی.۲. [قدیمی] تیره شدن.۳. [قدیمی] تیرگی.
-
ژک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] žak ۱. سخن زیر لب.۲. سخنی که از روی خشم، غضب، یا دلتنگی زیر لب بگویند.
-
ملالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ملالة] malālat ۱. به ستوه آمدن.۲. دلتنگی؛ افسردگی؛ آزردگی.۳. بیزاری.