کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دقيقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دقیقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: دقیقَة، مؤنثِ دَقیق، جمع: دقایق] daqiqe ۱. = دقیق۲. (اسم) یکشصتم ساعت که شصت ثانیه است.۳. (اسم) (نجوم) یک شصتم از یک درجه.۴. [قدیمی] نکتۀ باریک و ظریف.
-
جستوجو در متن
-
دقایق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دَقائِق، جمعِ دَقیقَة] daqāyeq = دقیقه
-
ثانیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ثانیَة] (فیزیک) sāniye واحد اندازهگیری زمان، برابر با یکشصتم دقیقه.
-
عقربه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'aqrabe هریک از میلههای روی صفحۀ ساعت که ثانیه، دقیقه، و ساعت را نشان میدهد؛ عقربک.
-
رادیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: radian] (ریاضی) rād[i]yān واحد اندازهگیری زاویه، معادل ۵۷ درجه و ۳۰ دقیقه.
-
کدیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کدیَة] [قدیمی] kodye گدایی: ◻︎ بدین دقیقه که گفتم گمان کدیه مبر / به بنده، گر چه گدایی شریعت شعر است (انوری: ۴۵).
-
ربع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] rob' ۱. چهاریک؛ یکچهارم چیزی.۲. (اسم) پانزده دقیقه.〈 ربع مسکون: یکچهارم کرۀ زمین که شامل خشکیهای قابل سکونت است.
-
کبیسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کبیسة، معرب. مٲخوذ از سریانی] kabise سالی که طبق قاعدۀ نجومی یک روز به ماه آخر آن اضافه شود که هر چهار سال یک بار اتفاق میافتد و در آن مازاد ۳۶۵ روز را که ۵ ساعت و ۴۹ دقیقه است جمع کرده و یک سال را ۳۶۶ روز میگیرند.
-
تلخی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) talxi ۱. [مقابلِ شیرینی] یکی از چهار طعم اصلی که ناگوار است، مانند طعم لیموشیرینی که چند دقیقه در مجاورت هوا قرار بگیرد.۲. (حاصل مصدر) [مجاز] تلخ و دشوار بودن: تلخی زندگی.۳. [مجاز] سختی و بدی زندگانی.۴. (حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] تر...
-
حرکت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حرَکة، مقابلِ سکون] hare(a)kat ۱. تغییر مکان دادن: فردا حرکت خواهم کرد.۲. [مجاز] رفتار: حرکت بیادبانه.۳. جنبش.۴. (ادبی) هریک از سه علامت نوشتاری واکههای کوتاه، شامل -َ ،-ِ، و-ُ.=حرکت انتقالی: (نجوم) حرکتی که کرۀ زمین در مدت ۳۶۵ رو...
-
درمنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) de(a)rmane, de(a)ramne گیاهی بیابانی و خودرو دارای ساقۀ راست و سخت، برگهای ریز و بریده و پوشیده از کرکهای سفید، و گلهای خوشهای سرخ یا زردرنگ که بلندیش تا نیممتر میرسد و آب و شیرۀ تلخ آن در طب به کار میرود؛ درمنۀ ترکی؛ علف جا...
-
ساعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ساعة، جمع: ساعات] sā'at ۱. مقیاس زمان، یک جزء از ۲۴ جزء یک شبانه روز که عبارت از ۶۰ دقیقه و هر دقیقه ۶۰ ثانیه است.۲. دستگاهی که بهوسیلۀ آن وقت را میشناسند و اوقات شب و روز را به دست میآورند.۳. [مجاز] وقت؛ هنگام.۴. [مجاز] زمان اندک...
-
ماه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: māh] ‹ماج، مانگ› māh ۱. (نجوم) از کرات آسمانی که در هر ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و۴۴ دقیقه یک بار به دور زمین میگردد و از خورشید کسب نور میکند؛ قمر.۲. واحد اندازهگیری زمان برابر با یکدوازدهم سال.۳. (صفت) [عامیانه، مجاز] زیبا.۴. در گاهشماری ...
-
سال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sāl، جمع: سالیان] sāl ۱. واحد اندازهگیری زمان که براساس مدت حرکت زمین به دور خورشید اندازهگیری میشود و در تقویم شمسی (از اول فروردین تا آخر اسفند) برابر با ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه میباشد: ◻︎ به یک ماه بالا گرفت آن نها...