کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفع 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مدافع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] modāfe' کسی که چیزی را دفع و رد میکند؛ دفاعکننده.
-
نشره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نشرَة] [قدیمی] nošre دعایی که برای معالجۀ دیوانه یا دفع چشمزخم بنویسند.
-
مدفع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مدافع] medfa' ۱. (نظامی) آلت دفاع از قبیل توپ و تفنگ.۲. [قدیمی] آلت دفع.
-
خلط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَخلاط] xelt ۱. (زیستشناسی) مادهای که از مجرای تنفس با سرفه دفع میشود.۲. (طب قدیم) هریک از عناصر چهارگانۀ بدن (سودا، صفرا، بلغم، و خون).
-
اوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: urée] (زیستشناسی) 'ure مادهای بیرنگ و بیبو بهصورت بلورهای سوزنی نازک که در کبد تولید میشود و همراه با ادرار از بدن انسان دفع میشود. نوع مصنوعی آن در صنعت و کشاورزی به عنوان کود کاربرد دارد.
-
لام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) lām خطی بهصورت «ل» که با اسپند سوخته، مشک، عنبر، یا لاجورد برای دفع چشمزخم بر پیشانی و بناگوش اطفال میکشند؛ لامچه: ◻︎ ای حروف آفرینش را کمال تو الف / وآنگهش از لاجورد سرمدی بر چهره لام (انوری: ۳۲۲).
-
سن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sen حشرهای ریز و دارای بالهای کوچک با دهانی به شکل خرطوم که با آن شیرۀ ساقه و خوشۀ جو یا گندم را میمکد و از بزرگترین آفات گندم و برخی درختان مانند سیب و گلابی است و برای دفع آن علاوه بر سَم از نوعی زنبور استفاده میشود.
-
جفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) joft ۱. واحد شمارش برخی چیزهایی که بهصورت دوتایی کاربرد دارد: یک جفت جوراب.۲. دو عدد از چیزی یا کسی.۳. (صفت) [مقابلِ طاق] زوج.۴. زن یا شوهر؛ همسر.۵. دو حیوان نروماده که با یکدیگر جفتگیری میکنند.۶. (صفت) [عامیانه، مجاز] دو چیز برابر و مانند ه...