کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دشخوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دشخوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: dušxvār، مقابلِ آسان] ‹دشوار› [قدیمی] došxār سخت؛ مشکل: ◻︎ با مردم سهلخوی دشخوار مگوی / با آنکه در صلح زند جنگ مجوی (سعدی: ۱۷۲ حاشیه).
-
جستوجو در متن
-
دش
فرهنگ فارسی عمید
(پیشوند) [پهلوی: duš] ‹دژ› doš ۱. بد؛ زشت.۲. ضد (در اول بعضی کلمات): دشخوار، دشمن، دشنام.
-
آبگینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āpakēnak] ‹آبگین، آبگینک› 'ābgine ۱. شیشه؛ بلور: ◻︎ آبگینه همهجا یابی از آن بیمحل است / لعل دشخوار بهدست آید از آن است عزیز (سعدی: ۱۷۶).۲. آیینه: ◻︎ دو خانه دگر زآبگینه بساخت / زبرجد به هر جایش اندر نشاخت (فردوسی: ۲/۹۴).۳. [قدیم...