کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دشتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دشت) [پهلوی: daštik] dašti ۱. مربوط به دشت؛ صحرایی.۲. (اسم) (موسیقی) آوازی از ملحقات دستگاه شور.
-
دشتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] došti = زالو
-
جستوجو در متن
-
اشقیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) [قدیمی] 'ešqil = پیاز 〈 پیاز دشتی
-
عنصل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) 'onsol = پیاز 〈 پیاز دشتی
-
یمام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، واحد: یمامَة] [قدیمی] yamām کبوتر صحرایی؛ کبوتر دشتی.
-
سارنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) sārang گوشهای در آواز دشتی و بیات تُرک که این دو را به هم مرتبط میکند.
-
داغستانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به داغستان) (موسیقی) dāqestāni ۱. در ردیفهای آوازی، گوشهای در همایون.۲. در ردیفهای آوازی، گوشهای در دشتی.
-
مرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] marx درخت بادام تلخ که چوب آن زود آتش میگیرد؛ آتشگیره؛ آتشزنه؛ بید دشتی.
-
غم انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] qam[']angiz ۱. غمانگیزنده؛ آنچه غم و غصه بیاورد؛ غمآور.۲. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز دشتی.
-
منگله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mangole ۱. = منگوله۲. (زیستشناسی) ترۀ دشتی: ◻︎ گشت پرمنگله همه لب کشت / داد در این جهان نشان بهشت (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۴).
-
اخیروس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) 'axirus گیاهی بیابانی و خودرو شبیه ارزن، با گلهای سفید و دانههای ریز و سیاه که در گذشته مصرف دارویی داشته؛ گندم دشتی؛ گندم بیابانی.
-
کوچه باغی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کوچهباغ) kučebāqi ۱. = کوچهباغ۲. [مجاز] ویژگی هر نوع آواز جاهلمآبانه.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور.
-
دشتستانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دشتستان، ناحیهای در جنوب ایران) daštestāni ۱. مربوط به دشتستان.۲. از مردم دشتستان.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز دشتی از ملحقات دستگاه شور که برگرفته از موسیقی مقامی دشتستان میباشد.
-
عشاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'oššāq ۱. [جمعِ عاشق] = عاشق۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه نوا، آواز دشتی، و بیات اصفهان.۳. (موسیقی) از الحان قدیم ایرانی.