کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستنبو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دستنبو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دستنبوی، دستانبوی، دستانبویه، دستنبویه› dastambu ۱. (زیستشناسی) میوهای خوشبو، زردرنگ، و شبیه گرمک که خطهای سبز و سفید دارد.۲. (زیستشناسی) بوتۀ این گیاه که شبیه بوتۀ گرمک است؛ درداب.۳. [قدیمی] میوه و هر چیز خوشبو که برای بوییدن در دست ب...
-
جستوجو در متن
-
درداب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] dardāb = دستنبو
-
شمامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شمّامَة] šam[m]āme ۱. (زیستشناسی) نوعی خربزه؛ دستنبو.۲. [قدیمی] هرچیز خوشبو که در دست میگیرند و میبویند.۳. [قدیمی] قندیل؛ چراغدان.〈 شمامهٴ کافور: [قدیمی، مجاز]۱. آفتاب.۲. ماه.۳. روشنایی روز.