کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستان نشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب دستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ābdastān = آفتابه: ◻︎ کنیزک ببُرد آبدستان و تَشت / ز دیدار مهمان همی خیره گشت (فردوسی: ۶/۴۹۱).
-
بال دستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bāldastān گروهی از پستانداران که میان تنه و دستهایشان پردۀ نازکی شبیه بال وجود دارد که به کمک آن پرواز میکنند، مانندِ خفاش.
-
دستان سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹دستانسرای› [قدیمی] dastānso(a)rā دستانسراینده؛ سرودخوان؛ نغمهسرا.