کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دستاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دستآس› dastās آسیای کوچک که دارای دو سنگ و یک دستۀ چوبی است و آن را با دست میگردانند؛ آسدست؛ آسدستی.
-
جستوجو در متن
-
کرکره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کرکرَة] [قدیمی] karkare کوبیدن و بلغور کردن دانههایی مانندِ ماش و باقلا در زیر دستاس.
-
بلغور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹برغول› balqur ۱. گندمی که آن را در دستاس بریزند و بگردانند که خرد شود اما آرد نشود؛ گندم نیمکوفته؛ دانۀ نیمکوبیده.۲. آشی که با این گندم نیمکوفته تهیه میشود؛ افشه؛ فروشک؛ فروشه.