کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در اغوش کسی خوابیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زبان در قفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (زیستشناسی) zabāndarqafā گیاهی زینتی از خانوادۀ آلاله با برگهای پنجهای شکل؛ زبانبهقفا؛ زبانپسقفا؛ گل نافرمان؛ تاجالملوک.
-
سیزده به در
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sizda[h]bedar مراسمی که در روز سیزدهم فروردین در ایران برگزار میشود و مردم به خارج شهر و به باغ و صحرا میروند و آن روز را به شادی، تفریح، و با انواع بازیها میگذرانند و به اصطلاح نحسی سیزده را در میکنند.
-
هفت در هفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] haftdarhaft = هرهفت
-
جستوجو در متن
-
تقیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqayyol ۱. نیمهروز خوابیدن.۲. پیروی کردن و مانندگی کردن؛ به پیروی کسی عملی کردن.
-
خواب آلوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خوابآلود› xāb[']ālude ۱. کسی که تازه از خواب بیدار شده و هنوز اثر خواب در او باقی است.۲. کسی که خوابش میآید و مایل به خوابیدن باشد.
-
آغوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آگوش› 'āquš بغل؛ بر؛ سینه.〈 در آغوش گرفتن: (مصدر متعدی) کسی را در بغل گرفتن و دو دست را دایرهوار دور تنۀ او فراهم آوردن و او را به سینه چسباندن؛ به آغوش کشیدن.
-
چپه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] čap[p]e ۱. واژگون.۲. کسی که بیشتر با دست چپ کار میکند؛ چپدست.〈 چپه شدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] = 〈 چپه کردن〈 چپه کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه]۱. واژگون شدن؛ وارون شدن.۲. [مجاز] خوابیدن.
-
چشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: čašm] če(a)šm ۱. (زیستشناسی) عضو حسی و بینایی بدن انسان و حیوان.۲. [مجاز] نظر؛ نگاه اجمالی: چشمم به او افتاد.۳. [مجاز] انتظار؛ توقع: ◻︎ گر از دوست چشمت بر احسان اوست / تو در بند خویشی نه در بند دوست (سعدی۳: ۳۹۲).۴. [عامیانه، مجاز] = &l...