کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دری خیروئیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرده دری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] pardedari فاش کردن راز کسی و رسوا ساختن او.
-
پشت دری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) poštdari پارچۀ نازک که پشت شیشۀ پنجرۀ اتاق آویزان میکنند که آفتاب به درون اتاق نیفتد.
-
دربه دری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] darbedari آوارگی؛ بیخانمانی؛ بیسروسامانی.
-
دری وری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه] darivari پرتوپلا؛ حرف یاوه و بیربط و بیمعنی؛ سخن بیهوده و بیسروته.