کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریوزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دریوزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹دریوز، درویزه، درویژه، دریوش› daryuze گدایی؛ گدایی در خانهها.〈 دریوزه کردن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) [قدیمی] گدایی کردن: ◻︎ نوری از پیشانی صاحبدلان دریوزه کن / شمع خود را میبری دلمرده زاین محفل چرا (صائب: ۱۹).
-
جستوجو در متن
-
درویزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] darvize = دریوزه
-
پاک باز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] pākbāz ۱. پاکباخته.۲. کسی که در قمار تمام دارایی خود را ببازد.۳. [مجاز] کسی که با نظر پاک به معشوق خود مینگرد؛ عاشق صادق.۴. شخص وارسته، زاهد، و تارک دنیا: ◻︎ تمنی کند عارف پاکباز / به دریوزه از خویشتن ترک آز (سعدی۱: ۵۶).