کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دروازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دروازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) darvāze ۱. در بزرگ.۲. در شهر.۳. در قلعه.۴. (ورزش) چهارچوبی دارای دو تیرک عمودی و یک تیرک افقی که بر روی آن تور انداخته باشند.
-
واژههای مشابه
-
دروازه بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) darvāzebān ۱. (ورزش) ورزشکاری که درون دروازه ایستاده و از ورود توپ به آن جلوگیری میکند.۲. نگهبان دروازه؛ پاسبان در شهر یا در قلعه.
-
جستوجو در متن
-
باب الابواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] bābol'abvāb ۱. در درها؛ دروازۀ دروازهها.۲. (تصوف) توبه، که نخستین در است از درهایی که بنده از آن بهسوی حق میرود.
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: goal] (ورزش) gol ۱. وارد شدن توپ به دروازۀ حریف یا در حلقۀ بسکتبال.۲. دروازه.
-
درب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: دروب] darb ۱. = در٢۲. [قدیمی] در بزرگ؛ دروازه؛ دروازۀ فراخ.
-
گلر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: gol-keeper] (ورزش) goler دروازهبان.
-
قاپو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] qāpu در؛ در بزرگ؛ دروازه.
-
هاکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: hockey] ‹هوکی› (ورزش) hāki بازی گویوچوگان که مانند فوتبال بین دو دستۀ ۱۱ نفری در یک زمین مستطیلشکل با دو دروازه صورت میگیرد و هریک از دو دسته سعی میکنند گوی را وارد دروازۀ حریف بکنند.
-
هند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [انگلیسی: hand] (ورزش) hand در فوتبال، برخورد دست هریک از بازیکنان، غیر از دروازهبان، به توپ که خطا محسوب میشود.
-
بک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: back] bak ۱. پشت؛ دنبال.۲. پشتیبان.۳. (ورزش) مدافع؛ دفاع؛ بازیکن عقب.〈 بکِ چپ: (ورزش) در فوتبال، بازیکنی که جلو دروازهبان و سمت چپ زمین برای دفاع از حملههایی که به دروازه میشود پشت سر بازیکنان دیگر قرار میگیرد؛ دفاع چپ؛ مدافع...
-
فوتبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: football] (ورزش) futbāl از ورزشهای دستهجمعی که بین دو گروه یازدهنفری در میدانی بهشکل مستطیل انجام میشود و هر تیم سعی میکند توپ را وارد دروازۀ حریف کند.
-
واترپولو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: water-polo] (ورزش) vāterpolo نوعی ورزش شبیه فوتبال، که در استخر بزرگی بین دو دستۀ هفتنفری صورت میگیرد. توپ با دست پاس داده میشود و هریک از بازیکنان سعی دارند توپ را داخل دروازۀ حریف کنند.
-
هال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ورزش) [قدیمی] hāl در چوگان، میلههایی نظیر دروازۀ فوتبال که با سنگ و گچ در کنارۀ میدان چوگانبازی درست میکردند.