کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درهم ریختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آشوردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آشوریدن، آشردن› [قدیمی] 'āšurdan ۱. درهم کردن؛ برهم زدن؛ زیرورو کردن؛ شورانیدن.۲. درهم ریختن؛ آمیختن؛ سرشتن.
-
غلغل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹قلقل› qolqol ۱. صدای جوشیدن آب یا مایع دیگر.۲. صدایی که هنگام ریختن مایع از کوزه از گلوی آن برآید.۳. [قدیمی] شوروغوغای پرندگان.۴. (اسم) [قدیمی] دادوفریاد و صداهای درهم؛ هنگامه؛ غوغا.〈 غلغل درافکندن: (مصدر لازم) [قدیمی] ایجاد ...