کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درس دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تدریس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tadris درس دادن؛ درس گفتن.
-
مدرسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مدرَسَة، جمع: مدارس] madrese جای درس خواندن؛ محل درس دادن؛ آموزشگاه.
-
آموزشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āmuzešgāh جای آموختن و درس دادن؛ مؤسسۀ رسمی یا غیررسمی که در آن علم، هنرو فنون مختلف بیاموزند.
-
مکتب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مکاتب] maktab ۱. جای درس دادن؛ دبستان؛ مکتبخانه.۲. [قدیمی] جای نوشتن.
-
روان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ravān ۱. در حال جریان؛ جاری: ◻︎ یکی جویبار است و آب روان / ز دیدار او تازه گردد روان (فردوسی: ۲/۴۲۶).۲. آنکه راه میرود؛ رونده.۳. [مجاز] ملایم و آرام.۴. [عامیانه، مجاز] حفظ؛ از بر؛ بَلَد.۵. (قید) [عامیانه] به آرامی و نرمی: چرخش روان میچرخید.۶...