کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درد معده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی درد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bidard ۱. آنکه درد و رنجی ندارد.۲. [مجاز] آدم بیحس و بیتعصب؛ بیرگ.
-
دندان درد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) dandāndard دردی که در یکی از دندانها پیدا شود؛ درد دندان.
-
سینه درد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) sinedard دردی که در هر قسمت سیستم تنفس به ویژه ریهها احساس شود.
-
صاحب درد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] sāhebdard دردمند؛ مصیبتزده: ◻︎ گر بُوَد در ماتمی صد نوحهگر / آه صاحبدرد را باشد اثر (عطار: ۳۷۸).
-
جستوجو در متن
-
بوتولیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: botulism] (پزشکی) botolism مسمومیت غذایی که به دلیل خوردن غذای آلوده به سم میکروبها به وجود میآید و عوارض آن عبارت است از استفراغ، درد معده، و فلج اعصاب تنفسی.
-
زخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: zahm] zaxm ۱. (پزشکی) هر نوع شکافی که بر روی پوست ایجاد شود؛ جراحت.۲. [قدیمی] ضربه.۳. (موسیقی) [قدیمی] = زخمه۴. [قدیمی، مجاز] صدایی که از ساز بلند میشود.〈 زخم خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] زخم برداشتن؛ زخمی شدن؛ مجروح شدن.〈 زخم ...
-
انزروت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انجروت، عنزروت› (زیستشناسی) 'anzarut از صمغهای سقزی به رنگ سرخ، زرد، یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچهها به دست میآید و در معالجۀ بیماریهای درد مفاصل، عرقالنسا، و کرم معده مفید است؛ کنجده؛ کنجیده؛ بارزد؛ بیرزد؛ بیرزه؛ بری...
-
فرنجمشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹افرنجمشک، برنجمشک، فلنجمشک، پلنگمشک› (زیستشناسی) faranjmo(e)šk گیاهی از خانوادۀ نعناع با شاخههای متعدد، برگهای دندانهدار، و گلهای سفید که دانه و گل آن مصرف دارویی دارد و در معالجۀ اختلال گوارش، درد معده، و ضعف قلب به کار میرود.
-
انیسون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) 'aniso(u)n گیاهی از خانوادۀ چتریان، با برگهای باریک خوشبو شبیه شبت، گلهای سفید و چتری، تخمهای ریز، سبزرنگ، و معطر. Δ جوشاندۀ تخم آن در طب استعمال میشود. در نفخ معده، دلدرد، سوء هضم، تشنج، ضعف...
-
تریاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی] ta(e)r[i]yāk ۱. شیرۀ تلخمزه و قهوهایرنگی که از پوست خشخاش گرفته میشود؛ شیرۀ کوکنار؛ دارای الکلوئیدهای متعدد، از جمله مرفین، کودئین، نارکوتین، پاپاوریم، و نارسئین است. در یک گرم آن درحدود پنج سانتیگرم مرفین وجود دارد. در تسکین درد،...