کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دربانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پرده داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] pardedāri شغل و سمت پردهدار؛ دربانی.
-
حجابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حجابة] [قدیمی] hejābat شغل حاجب؛ پردهداری؛ دربانی.
-
هارونی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عبری؟. فارسی] [قدیمی] hāruni ۱. قاصد بودن.۲. دربانی؛ پاسبانی.
-
سنباندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹سنبانیدن› [قدیمی] sombāndan سنبیدن؛ سفتن؛ سوراخ کردن: ◻︎ وگر فغفور چینی را دهد منشور دربانی / به سنباده حروفش را بسنباند در احداقش (منوچهری: ۵۸).
-
سدانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سدانة] [قدیمی] sadānat ۱. پردهداری کردن و خدمت کردن در کعبه یا بتخانه.۲. پردهداری و دربانی و خدمت کعبه.