کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: درایة] derāyat آگاهی داشتن؛ دانستن؛ دریافتن.
-
جستوجو در متن
-
درایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) derāye ۱. = درایت۲. (اسم) در حدیث، علمی که دربارۀ احادیثی که از پیغمبر اسلام نقل کردهاند بحث میکند تا معلوم شود کدام یک درست و کدام نادرست است.
-
کمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kamāl ۱. بالاترین مرتبۀ چیزی؛ نهایت: با کمال خرسندی.۲. (اسم مصدر) برتر بودن در داشتن صفات نیک؛ کامل بودن؛ آراستگی صفات.۳. درایت؛ دانایی؛ خردمندی.۴. (اسم) (فلسفه) صورت نهایی و طبیعی هرچیز.۵. (اسم مصدر) (تصوف) رسیدن به مرحلۀ محو و فنا.&lan...
-
سیاست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: سیاسة] siyāsat ۱. اداره و مراقبت امور داخلی و خارجی کشور.۲. درایت؛ باهوشی؛ خردمندی.۳. [عامیانه، مجاز] حسابگری منفعتجویانه.۴. برنامۀ کار یا شیوۀ عمل.۵. [قدیمی] عقوبت؛ مجازات.〈 سیاست کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] عقوبت کردن؛ م...