کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دباغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دباغی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] dabbāqi پاک کردن و پیراستن پوست حیوانات؛ دباغت؛ پیشۀ دباغ.
-
جستوجو در متن
-
پوست گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] pustgari دباغی.
-
اهاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ehāb پوستی که دباغی نشده باشد؛ پوست.
-
ساختیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sāxtiyān پوست بز دباغیشده؛ تیماج.
-
سختیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sa(e)xtiyān پوست بز دباغیشده؛ تیماج.
-
انبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: anbân] ‹انبانه، هنبان› 'ambān کیسۀ بزرگ که از پوست دباغیشدۀ بز یا گوسفند درست کنند.
-
تیماج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] timāj پوست دباغیشدۀ بز؛ پرنداخ؛ ساختیان؛ کورکانی؛ کوزکانی.
-
پوست پیرایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] pustpirāy(')i شغل و عمل پوستپیرا؛ دباغی؛ آشگری.
-
ویراستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: virāstan] virāstan ۱. ویرایش کردن. = ویرایش۲. [قدیمی] دباغی کردن.
-
گوزگانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به گوزگانان [جوزجان] قسمتی از خراسان خاوری قدیم در حوالی ماوراءالنهر) [قدیمی] go[w]zgāni ۱. پوست دباغیشدۀ بز؛ تیماج؛ ساختیان.۲. از مردم گوزگانان.
-
مدهون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] madhun ۱. چربشده؛ روغنمالیشده.۲. دباغیشده.۳. مالیده و اندودشده.
-
پوست فروش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) pustforuš ۱. فروشندۀ پوست.۲. کسی که پوستهای دباغیشدۀ حیوانات را میفروشد.
-
بزغنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پزغند، بزغند، پژغند، قزغند› (زیستشناسی) [قدیمی] bazqo(a)nj میوۀ درخت پسته که هنوز مغز کاملاً در آن تشکیل نشده و برای دباغی کردن پوست حیوانات به کار میرود.
-
جیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] jir نوعی چرم دباغیشدۀ نرم که در تهیۀ رویۀ کفش، کیف، پوشاک، و امثال آن به کار میرود.